در مقاله شور و اشتیاق خود را پیدا کنید می خوانید: “اگراشتیاق خود را پیدا نکنید ،هرگز در زندگی روزانه کاری نخواهید کرد.” اما این در واقع به چه معنی است؟

اشتیاق چیزی است که قرار است زندگی ما را تعریف کند. چیزی که ما را هیجان زده می کند و ما را از درون به آتش می کشد. این چیزی است که ما را به حرکت در می آورد .

این می تواند ناامید کننده باشد وقتی تعداد معدودی از افراد را می بینیم که کاری را که دوست دارند در مراحل اول انجام می دهند. اما این افراد به جای هنجار ، استثنا هستند. بیشتر ما کاملاً تصوری نداریم که شور و اشتیاق ما چیست ، چه رسد به اینکه چگونه می توان در آن زندگی کرد. خارج از پیگیری شغل پردرآمد ، اطراف خود را با امکانات معمولی احاطه کنیم ، طبیعی است که در مورد چگونگی یافتن راهی که منجر به احساس رضایت و برآورده شدن می شود احساس سردرگمی کنیم.

آیا این بدان معناست که افرادی که احساساتشان را می یابند نابغه هستند و اکثریت ما هرگز چنین چیزی نخواهیم بود؟

خیر ، کاملا برعکس.

کلمه اشتیاق اغلب به عنوان یک راه حل جادویی برای همه مشکلات زندگی به بازار عرضه می شود. اما اگر بتوانیم به عنوان یک تمایل ، به عنوان چیزی که ذاتاً به  آن تمایل داریم نگاه کنیم ، آن وقت چه خواهیم کرد؟ حقیقت این است که ، ما همه در زمینه هایی خوب هستیم. پیدا کردن یک اشتیاق برای همه کاملاً ممکن است. هنگامی که درهم و برهمی از آرمان های فرهنگی در مورد شور و شوق ، ما می توانیم دیدگاه خود را تغییر داده و مسیر خود را باز کنیم.

آشفتگی اسطوره ها

ایده های ما در مورد جهان توسط فرهنگی که در آن رشد می کنیم شکل گرفته است. ما یاد می گیریم برخی موارد را جالب ، پر زرق و برق ، خوب یا باارزش بدانیم. و موارد دیگر مانند کسل کننده ، پرتحرک ، کم یا بی ارزش. هنگامی که ما به انتخاب اشتیاق خود فکر می کنیم ، این شرایط اجتماعی می تواند نقشی ایفا کند و می تواند باعث شود ما از اشتیاق واقعی خود دور شویم

یا ، ما فکر می کنیم اشتیاق خود را پیدا کرده ایم و آن را با غیرت زیاد دنبال می کنیم. به جز ، علاقه از بین می رود و ما را از ادامه کار باز می دارد. شاید ما آن را به دلیل تنبلی یا بی کفایتی سرزنش کنیم یا از عوامل خارجی مانند صندوق ها یا فرصت ها به عنوان دلیل شکست خود استفاده کنیم.

همه اینها ممکن است بی ارتباط به نظر برسند ، صرفاً لیستی از دلایل مختلف که ما هرگز اشتیاق خود را نمی یابیم بنویسید . اما همه این شکست ها نتیجه اعتقاد به اسطوره های مختلف است که توسط فرهنگ جهانی ما تحقق یافته است. بنابراین اولین کاری که ما باید انجام دهیم این است که آنها را دفع کنیم.

شما احساس نخواهید کرد که کار کند

هر چند که ممکن است نسبت به چیزی علاقه مند شویم ، ما هنوز باید سخت تلاش کنیم تا رضایت خاطر را از آن بدست آوریم. به عنوان مثال ، ما ممکن است کاملاً آشپزی را دوست داشته باشیم ، اما برای اینکه به مهارتهای زیادی در آشپزی تسلط پیدا کنیم ، مجبوریم ساعت و ساعت را در آشپزخانه اختصاص دهیم. همه چیزهایی که سعی می کنیم موفق نخواهند بود و منجر به ناامیدی می شوند. و هر چه بهتر می شویم ، باید خودمان را به سمت پیشرفت مستمر فشار بیاوریم ، سخت تر می شود.

مهم نیست که اشتیاق ما چیست ، دنبال کردن آن تمرکز و کار را به خود می گیرد. فقط به این دلیل که ما را به جلو سوق می دهد ، به این معنی نیست که کار سختی نخواهد بود یا اینکه با مانعی روبرو نخواهیم شد. Passion به معنای عدم وجود مشکلات نیست. این بدان معنی است که ما بدون در نظر گرفتن دلیل ، دلیل پیدا می کنیم.شور و اشتیاق خود را پیدا کنید

این باید چیزی خاص باشد.

ایده داشتن استعدادهای خاص یا منحصر به فرد توسط محیط اطراف ما شکل می گیرد. سفر به دور دنیا در ساختن مدارس یا حفر چاه ممکن است یک امر بسیار پرشور به نظر برسد. اما اگر اشتیاق ما کمک به مردم است ، یک کار ساده برای مراقبت از مشتری ، تدریس یا مراقبت های بهداشتی همگی حرفه هایی هستند که می توانند همان اشتیاق را به شما تحریک کنند … مطمئناً ، این مسیرهای شغلی ممکن است به نظر زرق و برق نباشد ، اما می توانند به همان اندازه تحقق بخشند.

اشتیاق به معنای پیدا کردن چیز خاصی برای انجام دادن نیست وقتی می فهمید که واقعاً علاقه مند به چه چیزی هستیم ، از خواب بیدار خواهیم شد و به دنبال روز کاری خود خواهیم بود ، نه به خاطر اینکه پر زرق و برق یا آسان است ، بلکه به این دلیل است که حرکت درونی ما را برآورده می کند. انجام آنچه ما دوست داریم مربوط به برانگیختن آرامش درونی ما است. و برای این اتفاق می افتد ، ما باید درون خودمان را جستجو کنیم ، نه بیرون.

شور و اشتیاق خود را پیدا کنید

آنچه ما به دنبال آن هستیم در درون ماست

هرچه شور و شوق ما باشد ، احتمال دارد که ما قبلاً آنرا انجام دهیم. پس از خلاص شدن از افسانه ها که ما را عقب نگه می دارند ، می توانیم نقشه را باز کنیم تا شور واقعی خود را پیدا کنیم.

خودآگاه باشید

ممکن است فکر کنیم که بهترین ها را برای ما می دانیم ، اما به دلایل مختلف اینگونه نیست. اول ، ما دائماً یاد می گیریم. و این به خود درونی ما نیز گسترش می یابد. ما چیزهای جدیدی را در مورد انگیزه درونی خود ، احساسات ، انگیزه هایمان در طول زندگی کشف می کنیم. ما همچنین به طور مداوم در حال تغییر هستیم. کسانی که حتی یک سال پیش نیز در آنجا بودیم ، ممکن است غالباً متفاوت باشند زیرا رویدادها و تجربیات ما را شکل می دهند. سرانجام ، ما خیلی نزدیک هستیم بسیاری اوقات سخت ترین کسی که ارزیابی می کنیم خودمان هستیم. برای کشف اشتیاق خود ، باید خودآگاهی تند و تیز را توسعه دهیم.

با روشهای ذهن آگاهی شروع کنید. ما بدون فکر کردن چیزهای زیادی را از روی عادت انجام می دهیم. شروع به توجه به هر یک از این اقدامات کنید. چه زمانی درگیر این عادت ها می شویم؟ چه احساسی داریم در حالی که آنها را انجام می دهیم؟ آیا ما راضی هستیم؟ یا به سادگی منتظر تمام شدن کار هستید؟ وقت بگذارید تا روی مشاهدات ما تأمل کنید. رفتارها را با انگیزه های اصلی خود پشت کنید ، و روی آنچه که این عادات را ایجاد می کند ، متمرکز کنید. این به ما کمک می کند تا الگوهای موجود در رفتارهای خود را شناسایی کنیم و با بررسی دقیق ، می توان مضامین اساسی را که باعث اعمال ما می شود ، پیدا کردیم.شور و اشتیاق خود را پیدا کنید

موضوع مشترک را پیدا کنید

چیزی که ما نسبت به آن علاقه مند هستیم ، مانند یک موضوع مشترک ، از تمام علاقه های متنوع ما عبور می کند.

فرض کنید کتاب های طنز ، نقاشی با آبرنگ ، باغبانی ، لباس مجلسی و کشتی سومو علاقه ما را در نقاط مختلفی جلب کرده است. برخی از این علایق پایدار مانده اند و برخی دیگر از برجام خارج شده اند. اما مهم نیست که علاقه ما چیست ، ما همیشه در مورد آنها می نوشتیم. شاید ما یک وبلاگ را نگه داشته ایم ، یا به صورت گسترده در یک ژورنال نوشته ایم. شاید ما به سادگی با شور و اشتیاق در رسانه های اجتماعی مشغول فعالیت باشیم.

همه موارد فوق مورد علاقه ما است. اما نوشتن اشتیاق ما خواهد بود.

شور و شوق ما چیزی است که همه چیزهایی را که ما به عقب برگردیم با هم پیوند می خوریم. به جای اینکه به موضوعات گسترده علایق خود بپردازیم ، باید در انگیزه های خود عمیق شویم. شاید ما همیشه مواردی را سازمان دهیم ، خواه رویدادها باشد یا لیست های سخت کار. یا همیشه خود را در مرکز آموزش همکاران می بینیم که چگونه می توانند بر جدیدترین برنامه به روز شوند. چگونه می توانیم آن اشتیاق و مهارت را برای کار کردن برای ما فراهم کنیم؟

تمرین ، تمرین ، تمرین

وقتی موضوع مشترک را پیدا کردیم ، زمان تمرین است. ما باید این توانایی ، تمرین و ساختن مهارتهای مهارت خود را هرچه بیشتر ممکن بکنیم و کشف کنیم.

به محض اینکه راحت شدیم ، باید مهارت های خود را وارد دنیای واقعی کنیم. اگر مشغول نوشتن است ، ما در حال تلاش برای تسلط هستیم ، می توانیم به گروه نوشتن بپیوندیم ، در حالی که می خواهیم کار خود را هنگام درخواست و به اشتراک گذاشتن بازخورد به اشتراک بگذاریم. اگر آشپزی اشتیاق ما است ، بیشتر از شام ها یا داوطلبانه پذیرایی کنید تا ناهار تیمی را در محل کار تهیه کنید. در مورد بازده ها یا آنچه مردم فکر می کنند فکر نکنید – اگرچه بازخورد را در نظر بگیرید مهم است. نکته اصلی لذت بردن از کارهایی است که ما انجام می دهیم. هرچه خودمان را بیشتر کنیم و مهارتهای خود را به جهانیان برسانیم ، احتمال احتمال بیشتری برای ما باز خواهد شد.شور و اشتیاق خود را پیدا کنید

به عنوان محصول جانبی به پول فکر کنید

پول مهم است ، هیچ انکاری وجود ندارد. اما اگر تنها چیزی را که در مورد آن فکر می کنیم بازده پولی باشد ، خیلی زود احتمالاً ناامید خواهیم شد.

یادآوری این نکته حائز اهمیت است که گرچه ممکن است تمایل طبیعی به شور و اشتیاق خود داشته باشیم ، اما برای توسعه مهارتهای خود هنوز به زمان نیاز داریم. به همین دلیل ایده خوبی است که حداقل در ابتدا اشتیاق خود را از منبع اصلی مالی خود جدا کنیم. مهم نیست که در چه مرحله ای از زندگی هستیم ، از سطح دانشجویی گرفته تا حرفه ای شغلی ، توسعه اشتیاق ما وقت و فداکاری می کند. پس حتماً راهی را برای تأمین نیازهای مالی برنامه ریزی کنید در حالی که ما فقط این کار را انجام می دهیم.

حقیقت این است ، اگر از آنچه انجام می دهیم لذت ببریم ، تحقق این امر به این بستگی ندارد که ما چه مقدار از این پول را بدست آوریم. اما ما می توانیم با دنبال کردن مشاغل یا مشاغلی که به موضوع مشترک ما گره خورده است ، این دو را به هم گره بزنیم. از آنجا که مهارت ها را از طریق تمرین و آموزش شغلی توسعه می دهیم ، خواهیم فهمید که اشتیاق ما به ما در پیشرفت در این سمت ها کمک می کند و منجر به فرصت های بیشتر می شود.
نتیجه

غالباً ما به شور و شوق فکر می کنیم چیزی که باید بیرون برویم و به جستجوی آن بپردازیم. ترفند این است که جستجو را به سمت داخل ببرید. به دنبال چیز اصلی یا محبوب نباشید و آرزو می کنید که آن را به اشتیاق وادار کنید. شور و اشتیاق خود را پیدا کنید